و خداوند عشق را آفرید

امروز روز اول ماه مبارک رمضان بود.امسال نیت کردم تموم روزه ها را بگیرم به امید اینکه خدا ؛ تنها کسی که در تموم زندگیم کنارم بوده را بیشتر کنارم درک کنم و مثه همیشه پشت و پناهم باشه.و به ق ول یه شعری که نه اسمشو میدونم نه خواننده شو : عاشقان هر چه بخواهید بخواهید خجالت نکشید ...

خدا تنها کسیه که میتونه منو از این منجلاب در بیاره.خدا جونم خیلی خسته ام.خیلی...

خدایا مثه همیشه کنارم باش.من خیلی چیزا ازت میخوام.منو لایق داشتن شون کن.

تنها امید زندگیم دوستت دارم 

و خداوند عشق را آفرید...

خدایا اینروزا بیشتر از همیشه محتاج نگاهتم.

اینروزها بعضی وقتا اینقدر حالم خراب میشه ولی نمیدونم چرا یهو یه آرامشی به قلبم میاد.

خدایا مثه همیشه کنارم باش و تنهام نذار.

به غیر تو کسیو ندارم کمکم کن

و خداوند عشق را آفرید...

  ما زیاد می نوشیم...زیاد سیگار می کشیم...زیاد خرج می کنیم...کم می خندیم...تا دیروقت بیدار می مانیم...خیلی خسته از خواب برمی خیزیم...کم مطالعه می کنیم...زیاد تلویزیون نگاه می کنیم...دارایی هایمان را افزایش می دهیم، اما ارزش هایمان را کاهش می دهیم...زیاد صحبت می کنیم اما کم محبت می کنیم و بیشتر احساس تنفر می کنیم... و خداوند عشق را آفرید...

بلاخره مرداد 97 هم رسید. سال پر استرسی را پشت سر گذاشتم. تجربه های زیادی هم بدست آوردم ولی یه چیزیو اقرار میکنم : دیگه کم آوردم ، دیگه خسته خسته شدم اونقدری که الان دارم اینا را مینویسم آرزو میکنم 13 مرداد دیگه اینجا نباشم  امروز عصر میرم فرخشهر. اونجا تنها و آخرین جاییه که میتونم بهش دل ببندم. خدای مهربونم مثه همیش و خداوند عشق را آفرید...

خدایا کی قراره آرامشو بهم برگردونی؟؟؟

دیگه بسم نیس؟؟؟خیلی خسته ام خیلییییی 

به کمکت احتیاج دارم ....

به کمکت برای یه شب خواب راحت و بی استرس ...

کمکم کن تو را به همون خداییت قسمممم ...

و خداوند عشق را آفرید...

  خدا کند یک اتفاق خوب بیفتد وسط زندگیمانآری همينجا...وسط بی حوصلگی های روزانه مان،نگرانی های شبانه مانوسط زخمهای دلمانآنجا که زندگی را هیچوقت زندگی نکردیم،،یک اتفاق خوب بیفتدآنقدر خوب...؛که خاطرات سالها جنگیدن و خواستن و نرسیدن از یادمان برود،آنگونه که یک اتفاق خوب همین الان،همین ساعتاز پشت کوه های صبرمان طلوع کندط و خداوند عشق را آفرید...

شاید کفر باشه ولی تنها آرزوی این روزهای من مرگه مرگ

زندگی اونقدرها هم قشنگ نبود.

امشب شب اول محرمه.خدایا به حق امام حسین قسمت میدم این روزهای سخت را زودتر تمومش کن.به قول یکی از دوستان که همیشه میگه خدایا به حق پنج تن آل عبا قسمت میدم این ستاره شوم و نحس را از زنگی و کارم بردار.

روزهای سختی را پیش رو دارم و کسی را به غیر تو ندارم.فقط خودت کمکم کن.

پ.ن : تنها خبر خوش این روزها خوشحالی تو بود.خدا را شکر

و خداوند عشق را آفرید...

خدا جونم خیلی خسته ام خیلییییی.

میشه نگام کنی ....

 با خودم میگم ایکاش امشب که خوابیدم دیگه بیدار نشم.

احتیاج به یه خواب طولانی دارم....

و خداوند عشق را آفرید...

هیچ نوشته ای نمیتونه حال و هوای این روزای منو شرح بده

حالم خیلی خیلی خرابه.امشب شبه اربعینه به مامانم گفتم برام دعا کنه اون چیزی که دوست دارم اتفاق بیفته.اونم با لبخند همیشگیش گفت باشه.غافل از اینکه توی دلم چی میگذره و چی میخوام ☺☺☺

و خداوند عشق را آفرید...